Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «ایران اکونومیست»
2024-05-05@11:58:58 GMT

«مثل هاجر» منتشر شد

تاریخ انتشار: ۲۸ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۴۹۹۷۱۸

«مثل هاجر» منتشر شد

کتاب «مثل هاجر» نوشته مونس عبدی‌زاده، خاطرات فاطمه سادات علیزاده ثابتی توسط «انتشارات ۲۷ بعثت» چاپ و روانه بازار نشر شد. این کتاب دومین کتاب از همسرانه است که توسط این انتشارات منتشر شده است.

به گزارش ایران اکونومیست، در بخشی از این کتاب می‌خوانیم:

یک ماه و نیم همراه با اضطراب و دل‌شوره و بی‌خبری گذشت.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

هر وقت به مأموریت می‌رفت، حداقل یک تماس کوتاه می‌گرفت؛ اما این اعزام با بقیه فرق داشت. یک روز ساعت پنج صبح با صدای زنگ از خواب بیدار شدم. صدای آقا مهران را از پشت در شنیدم. با خوشحالی و به‌آرامی در را برای او باز کردم. پاورچین‌پاورچین وارد خانه شد تا بچه‌ها از خواب بیدار نشوند. فکر کردم خواب می‌بینم. به‌آرامی گفت: «سلام فاطیما خانم، ما اومدیم.»

با اشک چشم از او استقبال کردم. می‌خواستم بپرسم چرا زنگ نزدی؛ اما سؤالم را قورت دادم. از فردای آن روز اگر فرصتی دست می‌داد، از جنگ سوریه می‌گفت و از دشمن نامرد.

یک‌ شب بعد از شام، آقا مهران را به حرف گرفتم. او تعریف کرد: «توی یکی از حملات، احمد اسماعیلی[۱] بی‌سیم زد و گفت ما روی تپه گیر افتادیم. برام روضه بخوان. پرسیدم روضه چی؟ جواب داد روضۀ حضرت زهرا رو بخون. گرای تپه را از او گرفتم. بچه‌ها گفتن نرو جلو. تیر می‌خوری. خودم را به نزدیکی آن‌ها رساندم. احمد مثل مرغ پرکنده این‌ور و اون‌ور می‌رفت. نیروها رو دلداری دادم. گفتم نترسین. ما اهل‌بیت علیهم‌السلام داریم، امام زمان‌ (عج) داریم، حضرت زهرا (س) داریم. برای اونا روضۀ بی‌بی رو خوندم. همه قوّت گرفتیم. مهمات رسید. از محاصره بیرون اومدیم. وقتی از پشت بی‌سیم روضۀ حضرت زهرا رو خوندم، بچه‌ها به لطف بی‌بی از محاصره بیرون اومدن.

فاطیما خانم، نیروهای جبهۀ النصره خیلی پستن. سنگ‌دل و قسی‌القلب. جنگ سوریه زمین تا آسمون با جنگ تحمیلی فرق می‌کنه. ما می‌دونستیم نیروهای بعثی به کجا شلیک می‌کنن. ما هم‌ پشت خاک‌ریز دفاع می‌کردیم.»

بشقاب میوه را جلوی او گذاشتم. گازی به سیب زد و ادامه داد: «دو تا روستا روبه‌روی ‌هم قرار داشتن. خونه‌های روستایی در نگاه اول اصلاً دیده نمی‌شد. خاک‌ریزی روی جاده‌ای زده بودن. بچه‌ها از این موضوع اطلاع نداشتن. نیروهای النصره می‌ذاشتن بچه‌ها خوب نزدیک بشن، بعد به‌طرف اونا شلیک می‌کردن. خیلی از نیروها مظلومانه شهید شدن.»

به چشمان آقا مهران نگاه کردم. بغضش را با آه سنگینی فروداد.

[۱]. احمد اسماعیلی در سال ۱۳۵۱ به دنیا آمد. او در حومۀ حلب از ناحیۀ پهلو هدف گلولۀ گروه‌های تکفیری قرار گرفت و در ۳اسفند۱۳۹۴ هم‌زمان با سالروز شهادت حضرت زهرا (س) به درجۀ رفیع شهادت نائل شد (نویسنده).

 

منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: دفاع مقدس

منبع: ایران اکونومیست

کلیدواژه: دفاع مقدس حضرت زهرا بچه ها

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۴۹۹۷۱۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

سی‌وچهار دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در یک نگاه

مروری به ادوار مختلف نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران، تاثیر وضعیت سیاسی و اجتماعی هر دوره را بر میزان استقبال مردم از این رویداد نشان می‌دهد.

به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو، هنوز آن فرش زرشکی پاخورده در خاطرم زنده است، سالن به سالن روی آن فرش راه رفتم تا شاعر محبوبم را در غرفه نگاه پیدا کنم. مجموعه اشعارش تازه منتشر شده بود؛ ۹۹۰ صفحه با بهای ۸ هزار تومان. او با احترام روی اولین صفحه سفید کتاب نوشت: «برای دختر نازنینم: شبنم.» امضا: سیدعلی صالحی. سال ۸۴ بود و هجدهمین دوره نمایشگاه کتاب با این شعار: «درخت ایران ریشه در آب‌های خلیج‌فارس دارد.» نسل من خاطرات اینچنینی از نمایشگاه بین‌المللی کتاب زیاد دارد.

 

به خصوص آن دوره‌ای که نمایشگاه در فضای سرسبز و خوش ِ محل دائمی نمایشگاه‌های بین‌المللی تهران برگزار می‌شد. ازدحام علاقه‌مندان به کتاب در راهرو‌های سالن‌ها، دیدار با نویسنده‌های محبوب، شلوغی غرفه ناشرانی که کتاب‌های چاپ اول‌شان را روی میز چیده بودند، خستگی چهره غرفه‌داران و ناشران که آمیخته با لبخند و خوشی بود و خستگی ما، خستگی شیرینِ ما از پس ده‌ها هزار قدم پیاده‌روی میان کتاب‌ها، نویسنده‌ها و شاعران و گپ زدن‌های پرشر و شور درباره شعر، داستان، فرهنگ و سیاست.

 

سال ۸۶ گویی جادوی شور و اشتیاق نمایشگاه کتاب از بین رفت. دوره ریاست محمود احمدی‌نژاد تازه آغاز و همزمان با آن چرخه سوخت هسته‌ای کامل شده بود و تحریم‌ها آغاز. وزیر فرهنگ و ارشاد وقت، محمدحسین صفارهرندی بود و طرح مبارزه با بدحجابی زمستان ِ قبل از هجدهمین دوره نمایشگاه کتاب تصویب و اجرای آن آغاز شده بود. جامعه هنری زیر سایه سنگین از دست دادن پرویز یاحقی، بابک بیات و ناصر عبداللهی و شادی بازگشت محمدرضا لطفی بود. جامعه ادبی نیز هنوز در کشمکش اختلاف بر سر رمان‌های محبوب پس از انقلاب بودند که وزارت ارشاد تابستان سال قبل منتشر کرده بود. فهرستی که در صدرش نام بامداد خمار و نویسنده‌هایی مانند مرتضی مودب‌پور و فهیمه رحیمی به چشم می‌خورد. علاوه بر شرایط حاکم بر جامعه از منظر اجتماعی و سیاسی، جابه‌جایی محل برگزاری نمایشگاه نیز در ریزش بازدید از نمایشگاه اثرگذار بود. نمایشگاه کتاب این ریزش را حدود ۱۰ سال بعد در شهر آفتاب نیز تجربه کرد؛ سال ۱۳۹۵٫ سالی که علاوه بر ریزش بازدیدکنندگان، تعداد ناشران داخلی و خارجی نیز کاهش پیدا کرد.

 

دهه هشتاد


اگر دوباره به دهه هشتاد که با دوران اصلاحات آغاز و با دوران احمدی‌نژاد پایان یافت، بازگردیم با سیر نزولی انتشار کتاب نیز مواجه خواهیم بود که بر کیفیت نمایشگاه کتاب به خصوص در نیمه دوم دهه هشتاد اثرگذار بود. از منظر نشر باید گفت ابتدای دوره ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد، جهش ناگهانی آمار نشر شاید از دور حکایت از بهبود حال کتاب داشت، اما هنگامی که به آمار نگاه کنید، متوجه می‌شوید با تغییر دولت آمار نشر کتاب‌های مذهبی رشد چشمگیری داشته نه کتاب‌های حوزه ادبیات و فلسفه و علوم اجتماعی و آنچه در ادامه رخ داد و به نظر سیر نزولی می‌آید، تعدیل سیاست‌های متاثر از مداخله دولت در نشر است؛ کاهش شمارگان کتاب‌های دینی و افزایش شمارگان کتاب‌های حوزه جامعه‌شناسی، فلسفه و ادبیات. هر چند می‌توان تغییر فرهنگ مطالعه و ورود فناوری‌های نوین به این حوزه را نیز دخیل دانست. برای دریافت اطلاعات دقیق از آمار‌ها و تحلیل نشر این دوره می‌توانید گزارشی که تحت عنوان «گزارش ملی فرهنگ حوزه نشر کتاب» برای پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات تهیه شده و در سایت مرکز رصد فرهنگی کشور منتشر شده را مطالعه کنید.

دهه نود

 

برای نمایشگاه بین‌المللی کتاب، دهه پر افت و خیزی بود. بیست و چهارمین دوره نمایشگاه کتاب در سال ۹۰ هنگامی که سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد بود، به نظر موفقیت خوبی در برگزاری به دست آورد؛ افزایش حضور ناشران داخلی و خارجی و بیشترین تعداد کتابی که در نمایشگاه تا آن زمان و حتی پس از آن به نمایش گذاشته شد: حدود ۴۷۰ هزار عنوان کتاب. در همین دهه بود که نسیم مرعشی را با پاییز فصل آخر سال است و هرس شناختیم. قیدار و رهش را از رضا امیرخانی خواندیم و فریبا کلهر پنج اثرش یعنی شروع یک زن، پایان یک مرد، شوهر عزیز من، عاشقانه و مردی از آنادانا را منتشر کرد. از گلی ترقی دو کتاب جدید خواندیم؛ فرصت دوباره و بازگشت. ناهید طباطبایی، سور شبانه را روانه بازار کرد و محمود دولت‌آبادی به مناسبت ۸۰ سالگی کتاب اسب‌ها، اسب‌ها از کنار یکدیگر را نوشت و چاپ کرد. محمدرضا بایرامی بالاخره مجوز مردگان باغ سبز را گرفت و لم‌یزرع را منتشر کرد. از مهدی یزدانی‌خرم، خون خورده، سرخ سفید و من منچستر یونایتد را دوست دارم وارد بازار شد.

 

رضا جولایی، برکه‌های باد، یک پرونده کهنه، شکوفه‌های عناب، پاییز ۳۲ و ماه غمگین، ماه سرخ را منتشر کرد. از فرهاد کشوری مردگان جزیره موریس، سرود مردگان، دست نوشته‌ها، صدای سروش و کشتی توفان‌زده را خواندیم. از منیرالدین بیروتی، بحر و نهر، آرام در سایه و ماهو، از ابوتراب خسروی، ملکان عذاب را و آواز پر جبرییل، از مصطفی مستور سه گزارش کوتاه درباره نوید و نگار، بهترین شکل ممکن، عشق و چیز‌های دیگر، از زنده‌یادیعقوب یادعلی آداب دنیا و آمرزش زمینی و متغیر منصور، از محمود حسینی‌زاد این برف کی آمده، آسمان، کیپ ابر، بیست زخم کاری، از جواد مجابی گفتن در عین نگفتن و ایالت نیست در جهان، از حسین سناپور، مخلوقات غریب و دیگر کتاب‌ها… ما دهه نود را این‌طور سر کردیم و ۹ دوره نمایشگاه کتاب در این دهه برای ما هر سال بی‌رونق‌تر شد؛ چه در زمان وزارت سیدمحمد حسینی، چه در زمان وزارت علی جنتی، چه دوران سیدعباس صالحی یا وزارت کوتاه سیدرضا صالحی‌امیری.

 

دهه نود را کرونا تمام کرد. نمایشگاه کتاب نیز مانند بسیاری از رویداد‌های دیگر تحت تاثیر بیماری همه‌گیر که روز‌ها و روزها، آمار مرگ و میرش ما را به وحشت می‌انداخت، معلق شد. بعد از دو سال غیبت (۱۳۹۹ و ۱۴۰۰) نمایشگاه کتاب تهران با شعار «با کتاب سلامتیم» به مصلی بازگشت. اما برای بازگرداندن ناشران و بازدیدکنندگان نیاز به زمان داشت. پارسال که می‌توانست فرصت طلایی برای بازگرداندن آن اشتیاق گم شده برای نمایشگاه کتاب باشد، مسائلی دیگر دخیل شد برای بی‌میلی برخی ناشران و بخشی از مردم نسبت به حضور در نمایشگاه. برخی آن را تحریم نمایشگاه نام نهادند، عده‌ای تکذیب کردند، بعضی از مسوولان اعلام کردند مشکلات خود ناشران باعث شده حضور پیدا نکنند و «تحریم» واژه دشمن است… هر چند در مقابل ناشرانی که شرکت نکردند، ناشرانی نیز به نمایشگاه پیوستند که آمار‌ها را افزایش دادند. سال گذشته یکی از پرحاشیه‌ترین نمایشگاه‌های کتاب را پشت سر گذاشتیم؛ نمایشگاهی با چند پرونده تخلف، چندین تذکر، خبر پلمب و… حالا این روز‌ها به استقبال سی و پنجمین نمایشگاه بین‌المللی کتاب می‌رویم که با شعار «بخوانیم و بسازیم» از نوزدهم تا بیست و نهم اردیبهشت ماه برگزار می‌شود.

مرور جدول زیر کمک می‌کند بتوانیم بینشی نسبت به سیری که نمایشگاه کتاب در این سی و پنج دوره داشته به دست آوریم و اگر هر فراز و فرودش را با شرایط اجتماعی، سیاسی و اقتصادی دورانش بسنجیم، تحلیلی از تاثیر وضعیت جامعه بر این نمایشگاه خواهیم داشت.

 

دیگر خبرها

  • کتاب «خانه زیر آب و جوجه لاک پشت ها» منتشر شد
  • ترجمه عکس و متن «فصل‌های درون» منتشر شد
  • چاپ کتاب تصویری «همه‌ش مال جوجه باشه!» برای کودکان
  • کتاب «ادب زندگی» منتشر شد
  • سی‌وچهار دوره نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران در یک نگاه
  • «روایت اول» از ردیف یک موسیقی‌دان مهم منتشر شد/خواندن یک قصه جالب
  • آیت‌الله رمضانی: اسلام گنج وجودی انسان را معرفی می‌کند / ویژگی‌های مسلمان واقعی براساس روایات اهل‌بیت(ع)
  • نخستین تصاویر درگیری نیروهای امنیتی با جیش العدل در زاهدان
  • ناشران خارجی به نمایشگاه آمدند
  • برادر مهران غفوریان عکس پدرشان را منتشر کرد